معنی ایالت ماگنولیا

حل جدول

ایالت ماگنولیا

می سی‌سی‌پی


ماگنولیا

از گل هاى زینتى


آزالیا ، ماگنولیا

از گل هاى زینتى


آزالیا، ماگنولیا

از گل هاى زینتى


ایالت

استان

لغت نامه دهخدا

ماگنولیا

ماگنولیا. [ن ُ] (لاتینی، اِ) گیاهی است از رده ٔ دولپه ایهای جدا گلبرگ که سردسته ٔ تیره ٔ خاصی بنام ماگنولیاسه می باشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر می روید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر می باشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه ٔ جنگل را فرا می گیرد و آن بوی عطر این درخت است. بعضی از انواع ماگنولیا به صورت درختهای عظیم در می آیند و تا 30 متر هم ارتفاع پیدا می کنند. گلهای ماگنولیا به رنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز می باشند. این گیاه امروز در اکثر باغهای ایران نیز به عنوان یک درخت زینتی کشت می شود. مجنولیا. مانولیا. مانیولی. (از فرهنگ فارسی معین).


ایالت

ایالت. [ل َ] (ع مص) ایاله. سیاست نگاه داشتن. (غیاث) (آنندراج). سیاست راندن به. والی شدن بر قومی. (منتهی الارب). حکومت کردن برمکانی: که هر یک ازایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علی حده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 13). برادر او سلیمان به سیرجان مقیم بوده و ایالت آن طرف بدو مفوض. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). دشمن دولت و ایالت و حسن کفایت اومشرف. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). رجوع به ایاله شود.
- ایالت کردن، حکومت کردن. (ناظم الاطباء).
- حسن ایالت، حسن حکومت. (ناظم الاطباء).

ایالت.[ل َ] (ع اِ) جایی که دارای چندین حاکم نشین و ولایت باشد مانند ایالت آذربایجان که دارای چندین ولایت و حاکم نشین است از قبیل خوی و ارومیه و سلماس و اردبیل و جز آن و همچنین ایالت خراسان و فارس و عمومیت این لفظ بیشتر از ولایت است. چه این کلمه شامل جایی میشود که دارای یک حاکم نشین و شهر بیشتر نباشد مانند ولایت یزد و کاشان. (ناظم الاطباء). در سازمان اداری و سیاسی سابق در آن قسمتی از مملکت که دارای حکومت مرکزی باشد و ولایت حاکم نشین جزء بوده بر طبق قانون تشکیل ایالات و ولایت (مصوب 14 ذیقعده ٔ 1325 هَ. ق.) ایالات ایران منحصر به چهار ایالت بوده: آذربایجان، کرمان وبلوچستان، فارس و خراسان. (دائره المعارف فارسی).

نام های ایرانی

ماگنولیا

دخترانه، گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ

فرهنگ عمید

ماگنولیا

گیاهی همیشه‌سبز با برگ‌های پهن و براق و گل‌های زیبا و معطر به‌رنگ زرد یا ارغوانی،
گل‌های این گیاه،

فرهنگ فارسی هوشیار

ماگنولیا

نام درختی همیشه سبز که دارای گلهای زیبا و معطر بزرگ زرد یا ازغوانی می باشد


گل ماگنولیا

گل زیبدار از گیاهان


ایالت

جائی که دارای چندین حاکم نشین و ایالت باشد

فارسی به آلمانی

فارسی به عربی

معادل ابجد

ایالت ماگنولیا

600

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری